نتیجه کار
رفتم سراغ قالب خیلی ذوق داشتم شروع کردم باکلی استرس بیس های گچی روازقالب بیرون بیارم یکی پس دیگری همگی شکستن منم کلانا امیدشدم به خواهرم زنگ زدم وگفتم چه کارپردردسری من دیگه ادامه نمیدم خواهرم گفت :…..
رفتم سراغ قالب خیلی ذوق داشتم شروع کردم باکلی استرس بیس های گچی روازقالب بیرون بیارم یکی پس دیگری همگی شکستن منم کلانا امیدشدم به خواهرم زنگ زدم وگفتم چه کارپردردسری من دیگه ادامه نمیدم خواهرم گفت :…..
یکم اطلاعات جمع کردم درموردمواداولیه کارم خواهرم دوتاقالب حروف برام خریدمن به شوهرم گفتم یه یه کیسه گچ وپودرسنگ ساختمانی برام بگیره باهم قاطی کردم وداخل قالب هاکه ازقبل باریکاچرب کرده بودیم ریختیم وگذاشتیم جلوی آفتاب بعددوروز رفتیم سراغ قالب که. ……
خواهرم کیک وشیرینی خانگی درست میکنه وگفت توبیاکاراستندروشروع کن چون کسی داخل شهرستان درست نمیکنه ماهم هیچ اطلاعی نداشتیم شروع به سرچ کردن کردیم درمورداین کار…….
باسلام خدمت همه ی دوستان گلم ،امیدوارم حالتون خوب باشه.
همیشه ازبچگی دوست داشتم روی پای خودم باشم ودرآمدی داشته باشم مادرشهرستان زندگی میکنیم وبایدکسب وکاری شروع میکردم که تازگی داشته باشه.
این داستان ادامه دارد…….